اوزگه دن هر نه قدر یاره یسم اینجی مه رم اوزمون کی بله آغلاتدی بو دنیاده منی هرکیمه یار ددیم دشمن جان اولدی منه باخیرام گونده گورم کیم سالاجاق یاده منی...

بسوزای شمع که من ازروی تارم پرده بردارم زروی تارگیسوی نگارم پرده بردا رم چواو آهنگ غم داندمن آهنگ نوا خوانم دگر می خواهم ازاین حال زارم پرده بردارم اگردیوانه پندارند باکم نیست گستاخم چنین باشد که من چاره ندارم پرده بردارم چرا دیدم رخ یارم چنان او جلوه میدارد چگونه من توانم تا زکارم پرده بردار...

(خانه دل) ابرها گریه کنان نعره به لب آتش خشم به دردانه زدند بادها دردل کوه ودل دشت همه رازوزه کشان شانه زدند قطره ه...

شبها زفراغت خواب ندارم فکر حال دل من کن که دگرتاب ندارم دیشب زفراغت بسی گریه کردم چشمانم سخن آمدوگفت دگر خواب ندرام...

انتظاری از تو دارم خواهش یک قلب عاشق یک دل بشکسته در پیکار عشق ازکمان یک نگاه مست سنگین درمسیر دیده تا دل شادو غمگین تیر مژگان تیز تر بود چشم ها از اشک حسرت دلبرو لبریزتر بود انتظاری از دل مجنون وخسته ازدلی هجران کشیده از سرود و نغمه های عاشقانه ناله وفریادهای بی بهانه زخم هایش کهن...